برای دانلود pdfها به ادامه مطلب بروید .

:: بازدید از این مطلب : 2710
|
امتیاز مطلب : 203
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43
حل معادلات درجه دوم به روش خوارزمی

:: بازدید از این مطلب : 4581
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نمونه سوال نوبت ۲ به همراه پاسخ

:: بازدید از این مطلب : 1400
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
در منظومۀ عقاب دکتر خانلری سرگذشت زندگی عقاب و زاغ را بیان میکند که یک روز عقاب از زاغ میپرسد که راز طول عمر تو چیست و زاغ پاسخ میدهد که برای طولانی شدن عمرت باید از اوج آسمان به پایین بیایی و همانند من زندگی کنی و مردار بخوری و عقاب قبول میکند و مدتی بدین منوال سپری میکند و بعد از مدت کوتاهی از زندگی خفت بار زاغ خسته میشود و پر میزند و در اسمان اوج میگیرد و به زاغ میگوید که تو سالها بدین منوال زندگی کن ولی من اگر در اوج فلک بمیرم نمیتوانم در گند و مردار به سر برم.آری زندگی باید کیفیت داشته باشد و فقط کمیت نیست.باید آزادی داشت،باید اوج گرفت،باید رشد و ترقی کرد و گرنه زندگی در مرداب و گنداب را زندگی نتوان گفت...
بال بر هم زد و بر جست ا زجا گفت : كه ‹‹ اي يار ببخشاي مرا
سال ها باش و بدين عيش بناز تو و مردار تو و عمر دراز
من نيم در خور اين مهماني گند و مردار تو را ارزاني
گر در اوج فلكم بايد مرد عمر در گند به سر نتوان برد ››
منظومه عقاب(دكتر خانلري)
گشت غمناك دل و جان عقاب چو ازو دور شد ايام شباب
ديد كش دور به انجام رسيد آفتابش به لب بام رسيد...
:: بازدید از این مطلب : 757
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دختری از کوچه باغی میگذشت
یک پسر در راه ناگه سبز گشت
در پی اش افتاد و گفتا او سلام
بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام
دختر اما ناگهان و بی درنگ
سوی او برگشت مانند پلنگ
گفت با او بچه پروی خفن
می دهی زحمت به بانویی چو من؟
من که نامم هست آزیتای صدر
من که زیبایم مثال ماه بدر
من که در نبش خیابان بهار
میکنم در شرکت رایانه کار
دختری چون من که خیلی خانمه
بیست و شش ساله _مجرد_دیپلمه
دختری که خانه اش در شهرک است
کوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت
در چه مورد با تو گردد هم کلام
با تو من حرفی ندارم والسلام!!!
:: بازدید از این مطلب : 826
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2